| |
نام : | |
وب : | |
پیام : | |
2+2=: | |
(Refresh) |
این رمان اشاره داره به زندگی دختری به نام هلنا. هلنا دختری پر شر و شور است که تفریح را در زندگی اش مهمترین چیز میداند و همواره از عواملی که مسبب ناراحتی او میشود میگریزد. او حتی معنی کلمه #عشق را نمیداند و هیچوقت علاقمند به دانستن ان نیست. اما بعد ها گرفتار عشقی میشود. عشقی که تمام زندگی اش میشود. عشقی که زندگی اش را #میسوزاند. عشقی که او را #مجبور میکند که از #دیدنه او #دور باشد. از لمس #دستانش دور باشد و در حسرت هم اغوش شدنش بماند. از هر چه که این عشق را تداعی میکند #باید دور بماند. او با هر چیزی که سره راهش قرار بگیرد میجنگد تا خود را در #فراموشی فرو ببرد که دیگر از ان خارج شدنی نیست....
داستان درباره دختری به اسم ثمره و پسری به اسم میثاق هستش.
ثمره دختریست که از کودکی ناف بر میثاق شده.
میثاق نیز یک سالن زیبایی اندام دارد و عاشقانه ثمره را دوست دارد.
این در حالی است که ثمر، میثاق را به عنوان پسر عمه دوست دارد نه یک عشق …..
خلاصه ی رمان :
یه دختر و یه پسر که تو کار خرابکاری زیاد دارن.
برای مستقل شدن نیاز به کمک دارن.
کمک از یه بزرگتر. کمک, از پدر بزرگشون و این دست یاری شرط و شروط داره.
شرایطی که با قبولش مستقل می شن و با ردش ….. زمین خورده.
یه رستوران راه نجاته ، یه رستوران مخروبه و دور افتاده تو جاده و شرط کمک سر پا کردن این رستورانه اونم نه تنها شریکی .
حالا ببینیم این شراکت دونفره با این دختر و پسر..
یکی تخس و یکی آروم چی میشه.
یه شراکت دو نفره یه شراکتی که مجبور به خیلی کارها میکندشون……
خلاصه ای از داستان رمان:
داستان زندگی یک دختر….
دختری ثروتمند …
دختری که ثروت زیاد…
تمام وجودش را لبریز از خودخواهی کرده…
کسی که فکر میکند از همه بالاتر است و همگان زیردستان او هستند…
ولی با یک اتفاق مسیر زندگی او تغییر می کند….اتفاقی که او را مجبور میکند از زندگی شاهانه ی خود..دل بکند..
شاید این اتفاق در آغاز از نظر او خوشایند نباشد………..
مقدمه کتاب:
کتاب من او را دوست داشتم از رمان های احساسی و ترجمه شده به زبان فارسی می باشد که میتوانید داستانی عاشقانه و زیبا را در ان بیابید.فرمت کتاب pdf میباشد که توسط انا گاوالدا نوشته و منتشر شده است این کتاب محبوب را هم اکنون میتوانید به صورت رایگان و در قالب یک فایل پی دی اف از دهکده داستانی دانلود کنید
برای دانلود این رمان زیبا به ادامه مطلب بروید. . .
خلاصه داستان :
زندگیمو پر از سیاهی کردم. پر از نفرت و تاریکی..فقط به خاطر همون عذابی که همیشه ازش دَم می زد. انقدر که برای خودم این واژه ی گناهکار رو تکرار کردم تا تونستم کاری کنم بشه ملکه ی ذهن و روح و قلبم.اون شعارش دوری از گناه بود ولی عملش… یک گناهکار ِ حرفه ای بود..یه ادم از جنس تاریکی ولی با ظاهری شیشه ای ، شکست..بالاخره تونست ظاهر شیشه ای وشکننده ش رو هزار تیکه کنه. و اونوقت بود که ظاهر زشت و پلید گناهانش نمایان شد. و من دیدم ، به چشم دیدم. بزرگترین گناهان اون افراد گناهکار رو دیدم و نفرت رو تو وجودم پرورش دادم. نفرت همون چیزی که بر قلب سنگی من حکومت می کرد.. من…
آرشام… اسمم گناهکار ، رسمم تباهکار…
برای دانلود این رومان زیبا به ادامه مطلب بروید. . .
تعداد صفحات : 1
صفحه قبل 1 صفحه بعد |